چاپ
دسته: مقالات
بازدید: 3373

 

مهارت های مقابله ای

 

       با گسترش تكنولوژی و شرایط گذار از جامعه سنتی به جامعه صنعتی به حجم دشواری‌ها و رنج‌های انسان‌ها افزوده شده است و عوارضی چون اضطراب، افسردگی، خودكشی، اعتیاد، طلاق، فرار از تحصیل و احساس پوچی را بیشتر از گذشته شاهد هستیم. به موازات این دشواری‌ها روانشناسان و پژوهشگران راه‌های ارزشمندی را در پیش چشم انسان‌های خواستار سلامت گشوده‌اند كه تأمین كننده بهداشت روانی آنها باشد.

 

 

 

      از نظر جورج آلبی (۱۹۸۲) یكی از مؤلفه‌های اساسی بهداشت روانی مهارت‌های مقابله‌ای است، در این نوشته به بررسی این عامل مهم پرداخته شده است. از دیدگاه لازاروس و فولكمن (۱۹۸۴) مقابله عبارت است از : تلاش‌های فكری، هیجانی و رفتاری فرد كه هنگام رو به رو شدن با فشارهای روانی به منظور غلبه كردن، تحمل كردن و یا به حداقل رساندن عوارض استرس به كار گرفته می‌شود (دافعی ۱۳۷۶). مقابله، نیازمند بسیج و آماده‌سازی نیروها و انرژی فرد است كه با آموزش و تلاش به دست می‌آید، لذا با كارهایی كه به طور خودكار انجام می‌شود تفاوت اساسی دارد.

 

        تدابیر مقابله‌ای افكار و رفتارهایی هستند كه پس از روبه رو شدن فرد با رویداد استرس‌زا به كار گرفته می‌شوند در حالی كه منابع مقابله‌ای ویژگی‌های خود شخص هستند كه قبل از وقوع استرس وجود دارند، مانند برخورداری از عزت نفس، احساس تسلط بر موقعیت، سبك‌های شناختی، منبع كنترل، خوداثربخشی و توانایی حل مسئله (وفایی بوربور ۱۳۷۸).

       از جمله امور مهم در این رابطه ارزیابی فرد از توانایی‌های خودش برای رویارویی با مسئله است. این ارزیابی‌ها ممكن است مطابق با واقعیت و توانایی‌های واقعی فرد باشد و یا مطابق با واقعیت و توانایی‌های او نباشد، ولی هر چه هست برداشت‌های فرد از توانایی‌ها و قابلیت‌هایش تعیین كننده اصلی برای مقابله با دشواری‌ها می‌باشد. اگر فرد احساس ناتوانی بكند با وجود همه مهارت‌هایی كه آموخته نخواهد توانست از عهده مشكل برآید. ارزیابی افراد از توانایی خود برای رویارویی با مسائل طی سه مرحله شكل می‌گیرد كه در شكل دادن به رفتارهای مقابله‌ای خیلی مؤثر است .

       مرحله اول : در این مرحله فرد به ارزیابی موقعیت پیش‌بینی‌كننده ی استرس و تهدید می‌پردازد. مثلاً شخص این سئوال را از خود می‌پرسد كه آیا موقعیت تهدیدكننده است یا خیر؟

      مرحله دوم : در این مرحله فرد به ارزیابی توانایی خود جهت انجام دادن كاری در ارتباط با موقعیت استرس زا می‌پردازد، در این باره فرد از خود می‌پرسد برای حل مسئله پیش آمده چه می‌توان كرد؟

       مرحله سوم: فرد به ارزیابی مجدد موقعیت می‌پردازد كه آیا قضاوت او از موقعیت یا منابع موجود برای رویارویی درست بوده است یا نه. او رفتارهای خود را بر این اساس تعدیل و بازسازی می‌كند (دافعی ۱۳۷۶).

 

    به طور كلی در برخورد با وضعیت‌های استرس زا دو نوع مقابله از طرف افراد به كار گرفته می‌شود:

       مقابله‌های كارآمد ، مقابله‌های ناكارآمد

    آنچه تحت عنوان مهارت‌های مقابله‌ای مطرح می‌شود همان روش‌های برخورد با مسائل است كه از طرف فرد به طور آگاهانه طراحی و به اجرا درمی آید و نتیجه آن حل مسئله و یا افزایش ظرفیت روانشناختی فرد برای از سرگذراندن موفقیت آمیز شرایط بحرانی و دور ماندن از آسیب‌های ناشی از بحران‌های روحی پیش آمده است.

    مقابله‌های ناكارآمد نیز تلاش‌هایی هستند كه گرچه برای مقابله با شرایط دشوار به كار گرفته می‌شوند ولی نوعاً به بدتر شدن اوضاع و پیچیده‌تر شدن وضعیت منجر می‌شوند، لذا نمی توان از این دسته مقابله‌ها به مهارت تعبیر كرد. مثلاً فردی كه برای كاستن از استرس به مواد مخدر روی می‌آورد، گرچه نوعی مقابله با استرس و هیجان منفی در كوتاه مدت به وقوع می‌پیوندد ولی باید هزینه این لذت‌های كوتاه مدت را به صورت تحمل اعتیاد و عوارض شوم آن بپردازد (ریو ۱۹۹۷ ترجمه سید محمدی ۱۳۷۶).

         

      مقابله‌های مؤثر و كارآمد كه ما را در برابر استرس‌ها و شرایط دشوار یاری می‌دهند به دو دسته تقسیم می‌شوند:

 

      عبارت از عملكرد‌های مستقیم فكری و رفتاری فرد می‌باشد كه به منظور تغییر و اصلاح شرایط تهدید كننده محیطی انجام می‌شود. به بیان دیگر مقابله متمركز بر مسئله به تلاش‌های فرد برای تغییر وضعیت و گلاویزی مستقیم با مشكل مربوط می‌شود(پاری ۱۹۹۱ ترجمه مقدسی ۱۳۷۵). هیچ كس بدون كوشش نمی‌تواند به چیزی دست یابد. تصمیم گیری در مورد این كه فرد هنگام استرس چه كار باید بكند نیازمند به قضاوت خود او است، كه این قضاوت‌ها متأسفانه به وسیله هیجانات منفی كه در اثر تجارب منفی گذشته به وجود آمده‌اند تحت تأثیر قرار می‌گیرند. مثلاً فردی كه بحران زده است اگر در گذشته به ندرت تجربه‌ای موفقیت آمیز در تأثیر گذاردن بر دنیا برای تغییر اوضاع داشته و علاوه بر آن افسردگی در او تولید ناامیدی كرده باشد احتمالاً حتی با وجود كارهای فراوانی كه می‌تواند برای اصلاح وضعیت خود انجام بدهد در صدد مقابله با مسئله برنمی آید.

      این افراد به جای این كه خود را بازیگر نقش اصلی در زندگی بدانند خود را قربانی اعمال، رفتار و تلقینات دیگران می‌دانند. ناباوری نسبت به كارایی خود مانع بزرگی برای حل مسئله است، چون در این حالت فرد كمترین تلاشی برای حل مسئله انجام نمی دهد (پاری ۱۹۹۱ ترجمه مقدسی ۱۳۷۵). كامپاز و همكاران (۱۹۸۸) در پژوهشی كه در زمینه چگونگی رویارویی نوجوانان با تنش‌ها انجام دادند به این نتیجه رسیدند كه افراد در موقعیت‌هایی كه از روش متمركز بر مسئله استفاده می‌كنند كنترل بیشتری بر آن موقعیت‌ها دارند. آنها خاطر نشان كردند كه نوجوانان در رویارویی با رویدادهای تنش‌زای تحصیلی بیشتر از روش متمركز بر مسئله استفاده می‌كنند، چون فكر می‌كنند این تنش‌ها بیشتر قابل كنترل هستند و بر عكس در رویدادهای تنش‌زای اجتماعی به این دلیل كه كمتر قابل كنترل هستند عمدتاً روش متمركز بر هیجان به كار گرفته می‌شود. در پژوهشی كه والینگ و مارتینك (۱۹۹۵) انجام داده‌اند نتیجه گرفتند افرادی كه دچار استیصال و درماندگی می‌شوند در فعالیت‌های بدنی و تحصیلی خود كنترل كمتری بر موقعیت دارند. 

      آنها اضافه كردند دانش آموزانی كه احساس می‌كنند بر موقعیت تسلط دارند می‌توانند پیامدهای عملكرد خودشان را نیز كنترل كنند و در برابر فعالیت‌هایی كه یادگیری آنها مشكل است از روش‌های حل مسئله استفاده می‌كنند (پاری ۱۹۹۱ ترجمه مقدسی ۱۳۷۵). بر اساس بررسی‌های انجام گرفته روش‌های مقابله‌ای متمركز بر مسئله در موقعیت‌های قابل كنترل مؤثرتر هستند. در صورتی كه برای موقعیت‌های غیرقابل كنترل (مرگ یكی از عزیزان) عمدتاً مقابله متمركز بر هیجان مناسب‌تر است (دافعی ۱۳۷۶). در مقابله متمركز بر مسئله افراد تدابیری را به كار می‌گیرند كه به چند مورد از این تدابیر اشاره می‌نماییم.

 

 

 

     این مقابله شامل كلیه فعالیت‌ها یا افكاری می‌شود كه فرد به منظور كنترل و بهبود احساسات نامطلوب ناشی از شرایط فشارزا به كار می‌گیرد، این مقابله‌ها به شرح زیر میباشند .

 

 

       مجموعه‌ای از شیوه‌های مقابله‌ای را دربرمی گیرد كه اگر چه برای تغییر منبع فشارها و بهبود احساسات ناشی از موقعیت فشارزا به كار گرفته می‌شوند ولی متأسفانه این شیوه وضع را بدتر می‌كنند و لذا نمی‌توان از این عوامل مقابله‌ای به مهارت مقابله‌ای تعبیر نمود . این مقابله‌ها عبارتند از:

 

 

 

 

 

 

 

 

  1. ابراهیمی - امرالله، مطالعه جنبه‌های روانشناختی سازگاری پس از ضایعه نخاعی، پایان نامه كارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم پزشكی ایران.
  2. پاری - گلنیس (۱۹۹۱) مقابله با بحران، ترجمه حمید مقدسی (۱۳۷۵) انتشارات دهخدا، چاپ پنجم.
  3. جان ان هیوز، روانشناسی بالینی كودك، ترجمه بهمن نجاریان و همكاران(۱۳۷۵) انتشارات مردمك اهواز.
  4. جان مارشال ریو ، انگیزش و هیجان، ترجمه یحیی سید محمدی (۱۳۷۶) انتشارات نشر ویرایش.
  5. دافعی - مریم (۱۳۷۶) بررسی رابطه روش‌های مقابله‌ای با ویژگی‌های فردی و سلامت روانی زوج‌های نابارور یزد، پایان نامه كارشناسی ارشد، دانشكده علوم پزشكی دانشگاه تربیت مدرس.
  6. علیمحمدی - سهراب (۱۳۷۲) پیش بینی اقدام به خودكشی در بیماران به افسردگی نوروتیك، پایان نامه كارشناسی ارشد، دانشگاه علوم پزشكی ایران.
  7. وفایی بوربور - صدیقه (۱۳۸۷) نقش جهت گیری دینی و مقابله‌های مذهبی در استرس شغلی دبیران زن شهرستان همدان، پایان نامه كارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس .