سهی اندیش را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

 

           

 برای اینکه انتقادمان سازنده باشد و از آن احساس خشنودی کنیم باید به یک پرسش کلیدی پاسخ دهیم:

" اطلاعاتی را که می خواهیم به طرف مقابل بدهیم, چگونه بیان کنیم که فرد مقابل آن را بپذیرد تا هم از آن سود ببریم وهم به بهبود روابطمان کمک کند."

این پرسش مرکز ثقل مسئله را از عیبجویی به حل مشکل تغییر می دهد و بر سه کیفیت ضروری انتقاد مثبت و سازنده تأکید می کند:

  • انتقاد کننده را وادار می کند به انگیزه هایی که برای طرح انتقاد دارد با تیزبینی و دقت بیشتر بنگرد.
  • بر امکاناتی که برای تغییر و اصلاح رفتار وجود دارد تأکید می کند.
  • طرفین انتقاد را نسبت به موضوع انتقاد متعهد می کند. یعنی تأکید می کند بر اینکه هر دو طرف در مورد بهبود رفتار مورد نظر مسئولیت دارند.

 

چه بگوییم؟

برای طرح انتقاد سازنده ومؤثر, باید به یک سلسله پرسشهای اساسی پاسخ داد. این پرسشها هم محتوای انتقاد و هم روند آن را در بر می گیرد. پرسشهای مربوط به محتوی به ما می گویند که چه اطلاعاتی لازم است مبادله شود و پرسشهای مربوط به روند انتقاد، ما را از چگونگی تبادل آن اطلاعات آگاه می سازد.

به عنوان مثال انتقاد در روابط دوستانه "دیگر سراغی از من نمی گیری انگار مرا از یاد برده ای".را در نظر میگیریم و مراحل را با هم مورد بررسی قرار می دهیم.

اولین قدم برای تبدیل انتقاد به انتقاد سازنده این است که آنها را بر حسب "موضوعشان" بررسی کنیم. اولین سئوال این است که "از چه می خواهم انتقاد کنم؟" لازم است ابتدا از خود سئوال کنیم، از چه رفتاری می خواهم انتقاد کنم؟ با پاسخ به این سئوال میتوانید برای خود شفاف کنید که دیگری چه کاری انجام داده، یا نداده که سبب ناراحتی شما شده؟ فرضا در مثال بالا رفتار ناراحت کننده این بوده که: "یک ماهه که نه تلفن کرده ای و نه به پیامهایی که برات فرستادم، پاسخ دادی".

چرا باید رفتار خاص را مشخص کنیم؟ به این دلیل که :

از تعمیم انتقاد با به کار بردن کلمات آزار دهنده "همیشه و هرگز" جلوگیری می کند. برای شخصی که مورد انتقاد قرار گرفته، مواجه شدن با تعمیم، سبب می شود آنرا بطور کل  نادیده بگیرد یا رد کند. در حالی که وقتی به طور دقیق موضوع مطرح شود، به طرف مقابل این امکان را می دهد که منظور شما را بدرستی درک کند. و بیشتر احتمال دارد که منجر به گفت و شنودی دوجانبه و سازنده شود.

دومین سئوال اینکه از خود این است که " آیا تغییر, امکان پذیر است ؟" . در پاسخ به این سئوال باید دست به یک ارزیابی عینی بزنید تا ببینید آیا طرف مقابل قادر است رفتار یا طرز تفکر خود را به نحو دلخواه تغییر دهد؟ و اگر این تغییر, امکان پذیر است احتمال قبولی آن از طرف انتقاد شونده چقدر است؟ در عین حال اگر کسی نخواهد رفتار مورد انتقادش را تغییر دهد، انتقاد امری بی فایده  است و به سرعت مورد بی اعتنایی واقع می شود.

سومین سئوال اینکه" آیا انتقاد من کمکی خواهد کرد؟" ضمن آنکه محتوای انتقادتان را ارزیابی می کنید از خود بپرسید، انتقاد من چه تأثیری در بهتر شدن اوضاع و یا بهبود در روابطمان می تواند داشته با شد؟ تغییر و بهبود از راه وعده  دادن و بر شمردن منافعی که عاید انتقاد شونده می شود صورت می پذیرد. تقویت مثبت (ارائه چشم انداز سود یا پاداش) انگیزه قوی برای تغییر است. انگیزه باعث می شود که فرد احساس کند به نفع خودش است که انتقاد را بپذیرد.

فرضاً در مثال فوق: ""یک ماهه که نه تلفن کرده ای و نه به پیامهایی که برات فرستادم، پاسخ دادی" و این مساله برام این فکر رو ایجاد کرده که شاید تمایلی به ادامه دوستی نداری، یا چیزی ناراحتت کرده که من ازش خبر ندارم. اگر بدونم دلخوری ای هست ، می تونم تلاشی برای برطرف کردنش انجام بدم و اگر تمایلی به ادامه دوستی داشته باش، خوشحال میشم تعطیلات تابستان که برنامه سفر به ... را دارم تو هم همراهم باشی".

اگر شخص مورد انتقاد تحت تأثیر تغییری که به او پیشنهاد می کنیم قرار نگیرد چه باید کرد؟

انسانها سیستم های ارزشی متفاوتی دارند, لذا برای حل این مسئله لازم است انگیزه ای را انتخاب کنید که مطمئناً برای طرف مقابل ارزشمند باشد . اگر بتوانید آن چیزی را که از نظر شخص مورد انتقاد مهم است احساس کنید، آنوقت می توانید انگیزه های مؤثر را از انگیزه های غیر مؤثر برای تغییر رفتار خود، تمیز دهید.

چهارمین سئوال اینکه "از انتقاد خود چه انتظاری دارم ؟" اگر معتقد باشید که رفتار شخص مورد انتقاد واقعاً قابل تغییر است باید برای خود روشن کنید از شخص مورد انتقاد چه واکنشی را انتظار دارم ؟ لزوماً دانستن و بیان مطالبی که دقیقاً می خواهید شخص مورد انتقاد شما انجام دهد و اینکه چه رفتاری را در او می پسندید شما را وادار می کند که درباره موضوع مورد انتقاد خود خوب فکر کنید. دومین نتیجه سازنده ای که از ارائه انتقادی که دارای پیشنهادی مشخص است بدست می آید رسیدن به شیوه های برخورد جدیدی برای حل مسئله است. ژوزف ادیسون مقاله نویس انگلیسی می گوید " انتقاد حقیقی آن است که بر محاسن تأکید کند نه بر معایب ". اگر به جای تمرکز بر مواردی که نمی خواهیم یا دوست نداریم خواسته های خود و چیزهای مورد علاقه مان را ابراز کنیم، پاسخهای مثبت دریافت خواهیم کرد. فرضاً در مثال فوق : این که بگوییم تو اصلا به من فکر نمی کنی و ناراحتم که جواب پیام هام رو ندادی و... فقط سخن از منفی هاست و گفتن" خیلی دلم میخواد ارتباطمون بیشتر بشه چون تو برام اهمیت داری و از بودن با تولذت میبرم" بیان خواسته و نظر مثبت خود است.

پنجمین سئوال اینکه "آیا انتقاد من تفهیم شده است"؟ لازم است از خود بپرسید آیا شخص مورد انتقاد می فهمد چه می گویم؟ آیا با آنچه می گویم موافق است یا مخالف؟ بسیار مهم است که مطمئن شویم طرف مقابل فقط به حرف ما گوش نمی دهد، بلکه آن را دقیقاً می فهمد. ساده ترین راه برای اطمینان از اینکه انتقاد شونده منظور شما را می فهمد این است که از او سئوال کنید تا موضوع انتقاد را تکرار کند و مطمئن شوید که موضوع انتقاد کاملاً برایش مشخص شده است . پاسخ این سئوال هر چه باشد دست کم گفتگویی را آغاز کرده و از واکنشی به شکل سکوت یا اخم جلوگیری می کند. آگاهی از موافقت یا مخالفت انتقاد شونده با مسئله مورد انتقاد، مانع از آن می شود که انتقاد کننده پیش فرضهای اشتباه یا انتظارات نادرست داشته باشد.

چگونه انتقاد کنیم

هدف از انتقاد این است که به صورت پیشنهادی مؤثرسبب بهبود روابط و کسب نتایج مورد نظر عمل کند. برای این کارمهم است بدانیم که چگونه مطالب را بیان کنیم.

بنابراین سوال اولیه این است که " : آیا انتقادم را چطورمطرح کنم که طرف مقابل آن را به بهترین وجه بپذیرد" ؟

در پاسخ به سوال بالا مراحل ذیل را اجرا کنید:

  • روشن کنید که شما خودتان می دانید که انتقادتان الزاماً بیان یک حقیقت محض نیست، بلکه باز تاب ساده عقیده شماست. انتقادها فی نفسه نه درست هستند و نه نادرست, بلکه بیشتر جنبه داوری دارند و نوعی ارزیابی بر مبنای فرضیات و باورهای شخصی است. انتقادی که به صورت حکم مطرح شود، بلافاصله طرف مقابل را در موضع دفاعی قرار می دهد و گفتگویی منفی را پایه ریزی میکند. پس بکاربردن "من" در جملات انتقادی نحوه بیان را به شکلی تغییر می دهد که به شمای انتقاد کننده کمک کند نسبت به انتقادتان مسئولتر باشید و از تعمیم دادنها و اتهام بستنها پرهیز کنید.

 

  • عامل همدلی :انتقادتان را طوری بیان کنید که  به طرف مقابل نشان دهد که احساساتش را درک می کنید. چنانچه بتوانید طوری خود را به جای دیگران بگذارید که همراه با او نسبت به موضوع مورد نظر دلسوزی کنید ( یعنی خود را با او سهیم بدانید ) از خود همدلی نشان می دهید. همدلی می تواند بطور مستقیم یا غیر مستقیم از طریق احساسات، افکار و رفتار منتقل شود. وقتی از کسی انتقاد می کنید همدلی خود را در این سه زمینه مورد توجه قرار دهید:  
  • اگر من جای او بودم و این حرف را می شنیدم چه احساسی بهم دست می داد؟ ( ارزش هر اظهار نظر در آن است که ضمن بی غل و غش بودن، درنهایت محبت و صمیمیت گفته شود. (جان پاول  )
  • اگر من جای او بودم و او چنین چیزی می گفت ، چه فکری می کردم؟ (آیا فکر می کردید اعتبار خود را از دست داده اید ؟ غیر منصفانه به شما انتقاد شده از کاهی کوهی ساخته شده ؟.... )
  • اگر من جای او بودم، از اینکه در این شرایط از من انتقاد کند تشکر و قدردانی می کردم (انتخاب زمان و مکان مناسب برای طرح یک انتقاد نوعی همدلی به شمار می رود).

اعتقاد و تعهد نسبت به انتقاد: از خودتان بپرسید آیا این انتقاد بر خودم وارد نیست؟ آیا آن را بخشی از یک روند مداوم می بینم؟ اگر قراراست که انتقاد شما واکنش سازنده ای داشته باشد باید نشان دهد که نه تنها به آنچه گفته اید متعهدید، بلکه به رفتاری که انتظار دارید در اثر انتقاد شما پیش گیرد ارج می نهید. باید نشان دهید که موضوع برای شما دارای اهمیت است و آمادگی تشریک مساعی برای روبرو شدن با آن را دارید. با اظهار نظر صریح، ارائه پیشنهادات و راه حلهای چاره ساز و با گفتن این مطلب که از کوششی که برای حل موضوع در جهت تبدیل به احسن به عمل می آورید آگاهید، اعتقاد و تعهد خود را نسبت به انتقادتان نشان می دهید.

تأثیر طرز فکر و طرز تلقی: هنگام انتقاد کردن به این نکات توجه کنید. هنگامی که از کسی انتقاد می کنید آیا از احساسات خود آگاهی دارید؟ احساستان مثبت است یا منفی؟ اگر هنگام انتقاد، احساس خصومت، اضطراب یا لحن سرزنش آمیز داشته باشید، انتقاد شما به همان رنگ در خواهد آمد. پوشاندن طرز فکر منفی دشوار است و طرف مقابل هم آماده است که بیشتر نسبت به طرز فکر و تلقی شما واکنش نشان دهد.

 

 

 مهناز مرادی "مشاور-زوج درمانگر"

مطالب و ویدئوهای ما را در صفحه اینستاگرام ما دنبال کنید

@SAHIANDISH_MOSHAVERE