سهی اندیش را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

 



 تصور کنید شنبه صبحه و ساعت زنگ می زنه . وقتی چشمات رو باز می کنی اولین فکری که به ذهنت میاد چیه؟

" واقعا دوست ندارم امروز برم سرکار"، " وای چه روز سختی پیش رو دارم"،" چه وحشتناک" ؟ یا

" امروز یه روز خاص در هفته جدیده. پیش به سوی کارهایی که باید انجام بدهم" ؟

هر فکری داشته باشی، ممکنه از خودت اینو بپرسی که : " چی باعث میشه انگیزه نداشته باشم؟ چی منو برمی انگیزه که در مورد شنبه ای که پیش رو دارم احساس مثبت یا منفی داشته باشم؟ چطوری می تونم با انگیزه باشم؟

پیش از این همکاری داشتم که هر روز سرساعت مشخص سر کار می آمد و سر ساعت هم میرفت. نه یک دقیقه زودتر و نه یک دقیقه دیرتر. معروف بود به حالگیر. از هرچیزی گله و شکایت داشت و با همه بد خلقی می کرد. در نتیجه همه سعی می کردند تا آنجا که ممکن است با او برخوردی نداشته باشند. یکبار وقتی هر دو داشتیم قهوه می خوردیم با او مکالمه مختصری داشتم. او گفت 20 ساله که برای این شرکت کار می کند. از او سوال کردم چه انگیزه ای باعث شد که این مدت طولانی در یک شرکت کارکنی؟ او به سادگی پاسخ داد" نمی دونم . این یک کاره و هزینه های زندگی باهاش پرداخت میشه و به محل زندگیم نزدیکه". این پاسخ را داد و رفت. 

چطوری ممکنه کسی بتونه کاری را برای 20 سال انجام بده؟ واضح بود که از کارش لذت نمی برد، به همین دلیل اینقدر حالگیر و نق نقو بود. اما چی باعث شد که هیچ کار دیگه ای انجام نده؟

همکارمن ممکن است یک مورد افراطی باشه، اما مطمئنم افرادی را می شناسید که برای سالها کار یکسانی را انجام می داده اند و هیچ مشکلی با راکد ماندن نداشته اند. به نظر می رسد که آنها در ازدواج، شغل یا تلاش های شخصی خود، بدون پیشرفت فقط ادامه میدهند.

از طرف دیگر مطمئنم افرادی را هم می شناسید که روی مسائل مثبت متمرکز هستند ، برای خود هدفگذاری می کنند و بطور مستمر خود را بسمت درجات بالاتر پیش میبرند. پیشرفت در کار، ساختن یک خانواده، جشن گرفتن نقاط عطف زندگی مشترک یا روابطشان ، ارتقای خانه یا ماشین، کارآفرینی کردن، یا دوباره ادامه تحصیل دادن. این افراد بنظر میرسد بطور مستمر به سمت انجام کارهایی که زندگیشان را ارتقاء بدهد در حرکت هستند. 

چه تفاوتی بین این دو دسته از افراد وجود دارد؟

انگیزه چیزی است که باعث میشود مدلی فکر و احساس کنید و در جهت انجام آن برانگیخته شوید. این نیروی انگیزه یا فقدان آن است که شما را برای غلبه بر چالش ها و موانعی که در مسیر رسیدن به اهدافتان است ، پیش می برد، یا متوقف می کند.

بدون انگیزه بعد از چند شکست در تلاشهایی که برای رسیدن به اهدافتان انجام می دهید ، یا حتی بعد از اولین چالش سختی که با آن روبرو می شوید ، عقب نشینی خواهید کرد. یا مثل همکار من فقط در جایگاهی که هستید می مانید : ناشاد و بدون این که کاری انجام دهید. 

انگیزه چیست؟

انگیزه، نیرویی قوی و بزرگ در زندگی است که برای تفوق و لذت از انجام امور در زندگی روزمره، لازم است بکار گرفته شود.  

متاسفانه خیلی ها کلمه انگیزه را بیش از حد عمومی کرده اند به نوعی که فکر می کنیم با انگیزه یا بی انگیزه بودن به سادگی گفتن بله یا خیر است . اما انگیزه یک دگمه نیست که روشن یا خاموش شود. انگیزه یک جریان است . برای این که با انگیزه باشید، لازم است از سطح عبور کنید . صرف خواندن یک متن انگیزشی ، یا تشویق شدن توسط مادر یا دوستان در ایجاد انگیزه پایدار در بلند مدت، کمکی نمی کند .

می توانید انگیزه ای را که می خواهید به آن برسید به چیزی شبیه خورشید تجسم کنید. منبعی که تاثیر پایداری از انرژی بسمت حیات روی کره زمین سرازیر می کند. درست مثل خورشید، موتور انگیزه شما لایه های متفاوتی دارد، از هسته شروع می شود و به سمت سطح پخش می شود. سطح آنچیزی است که شما می بینید، اما فرایند و جریان واقعی از هسته برمی خیزد. و آن مهمترین بخش است.

اگر شما بتوانید یک موتور انگیزشی خود انگیخته ایجاد کنید ، نه تنها می توانید معانی و اهداف بیشتری در زندگی بیابید، بلکه می توانید هر لحظه از آنچه انجام می دهید لذت ببرید.

 

اجازه بدید به شما در فهم بهتر این جریان انگیزشی با تقسیم موتور انگیزش به سه قسمت کمک کنم:

  • هسته (هدف)
  • حمایت ( یاری کنندگان)
  • سطح ( پذیرش)

ما بیشتر با لایه های 2 و 3 آشنا هستیم، زیرا با هر دو آنها به طور مستقیم درتماس هستیم.

لایه دوم: حمایت ( یاری کنندگان)

در اصل، لایه دوم موتورانگیزه، چیزی است که اهداف شما را پشتیبانی می کند. آنها می توانند هسته انگیزشی خود شما ، یا سرعت حرکت تان را افزایش دهند. اساسا، آنها شرایط مناسب را برای انجام کارها فراهم می کنند.

لایه سوم : سطح ( پذیرش)

لایه سوم، شامل هر نوع تشخیص خارجی است که ممکن است به شما انگیزه دهد. این لایه  را ممکن است به شکل تایید و پذیرش، احترام یا شناخت، درک کنید

درونی ترین لایه : هسته ( هدف)

آنچه بیشترین اهمیت را دارد ، و نیروی محرک واقعی جریان انگیزشی شماست ، درونی ترین هسته یعنی هدف شماست.  هدف چیزی است که بین باانگیزه یا بی انگیزه، برنده یا بازنده و شاد یا غمگین بودن تمایز ایجاد می کند. هسته انگیزه شما هدف شماست و بوسیله دو چیز پایدار می شودمعنا دار بودن ، و حرکت به جلو. با استفاده از این دو به عنوان شالوده و اساس، منبع انرژی ای خواهید داشت که بطور نامحدود انرژی انگیزشی شما را تغذیه خواهد کرد. 

چطور هدف خود را پایدار نگه می دارید  

معنا داشتن ساده است . فقط از خودتان یک سوال بپرسید چرا؟ چرا هدفی را پیگیری و دنبال می کنید؟ اگر دلیلتان مبهم یا نامعلوم باشد، انرژی انگیزشی شما ساکن خواهد بود. چون انگیزه انرژی لازم برای انجام کار را فراهم می کند، این انرژی نیاز دارد که در جایی متمرکز شود . و وقتی دلیل ومعنایی وجود نداشته باشد، جا و مسیری برای تمرکز انرژِی وجود نخواهد داشت. با اینحال داشتن هدفی معنا دار، به این معنا نیست که باید تغییرات بزرگی در دنیا ایجاد کنید یا تاثیر شگرفی در جامعه بوجود آورید. راز معنادار بودن کار ساده است : باید همکاری ارزشمندی با کسی یا جیزی که برایتان اهمیت دارد، داشته باشد.

 بعد از آن، فقط حرکت کنید. داشتن انگیزه پیشرفت ، مانند یک گلوله برفی، باعث حرکت می شود. بنابراین برای حفظ این امر، باید حرکت کنید.

و خبر خوب این که برای این که آنرا بشناسید نیازی نیست به این که پیشرفتتان شگرف باشد. مقدار کمی پیشرفت مادامی که وجود داشته باشد، می تواند به صورت انگیزه عمل کند.

ایجاد یک شاخص پیشرفت ساده مانند چک لیست ها یا زمانبندی، راهی عالی برای تجسم پیروزی های کوچک (و بزرگ) شماست. آنها مغز شما را تحریک می کنند تا با تشخیص و به رسمیت شناختن آنها، انرژی انگیزشی تان را افزایش دهید.

به این دلیل است که بازی های کامپیوتری اعتیاد آور هستند. آنها پر از شاخص های پیشرفت هستند. اگر چه پیشرفت کاملا مجازی است ، بااینحال قادرند مراکز انگیزیشی در مغز شما را نشانه بگیرند.

پیدا کنید امروز چه چیز شما را برمی انگیزاند.

چرا امروز وقت نگذارید و مروری سریع براین که الان کجا هستید، نداشته باشید ؟ جنبه ای از زندگی تان را که می خواهید در آن انگیزه بیشتری داشته باشید مورد توجه قرار دهید.شاید بهتر باشد از همین امروز نوشتن ژورنال هدفگذاری را شروع کنید. 

به عنوان مثال ، می تواند شغل فعلی شما باشد. ابتدا شروع کنید با " چرا". بنویسید چرا  شما در شغلی که دارید، هستید؟ سپس در مورد انگیزه هسته ای خود، یعنی هدفتان فکر کنید. بنویسید چه چیز در شغلتان وجود دارد که به آن معنا می دهد، و چه چیزهایی هستند که کمک می کنند شما را در زندگی به جلو برانند.

 

وقتی آن نکات را پیدا کردید ، زمانش هست که مقایسه ای انجام دهید. آیا شغلت کمک می کنه به سمت هدفی که نوشته ای پیشرفت کنی؟

اگر این کار را می کند، عالی است . شما در مسیر درست قرار دارید. اما اگر اینطور نیست، یا اکنون متوجه می شوید که از هدف دور هستید، نترسید. هیچوقت برای انجام اقداماتی که شما را به هدف واقعی برساند، دیر نیست .

مطالعه نوشته هفت مهارت بنیادی سلامت در سایت مرکز مشاوره سهی اندیش، به شما کمک می کند تا انگیزه های خود را در جهت رسیدن به اهدافتان تقویت کنید.

 

 مهناز مرادی " مشاور– زوج درمانگر"

مطالب و ویدئوهای ما را در صفحه اینستاگرام مرکز دنبال کنید

#sahiandish_moshavere