سهی اندیش را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

کنترل خود، در ساده ترین شکل، به معنای محدود کردن خود، در عمل، کلمه یا رفتار است. این محدودیت اساسا توسط فردی برای خودش اعمال می شود تا مانع از انجام اعمال مضر و ناخوشایند  شود. کنترل بر اعمال  خود را می توان به روش های مختلف انجام داد، ازجمله  فیزیکی، ذهنی و یا احساسی.

بنابراین، انواع مختلفی از کنترل خود وجود دارد که می تواند در شرایط مختلف مورد استفاده قرار گیرد. هر شرایطی بسته به اهمیت آن موقیعیت، مستلزم فرم های متفاوت از کنترل خود است .

وقتی از اصطلاح "کنترل" استفاده می شود، معنای وجود فیزیکی شخص دوم یا سوم که کنترل کردن را انجام می دهد به ذهن خطور می کند. لذا اغلب این سوال بوجود می آید که چگونه فرد می تواند کنترل خود را بکار گیرد؟ آیا یک فرد می تواند به روش مجازات و تنبیه این کار را انجام دهد و به خودش آسیب برساند؟ پاسخ ها در این حالت متفاوت است: بله، یک فرد می تواند کنترل خود را به صورت فیزیکی اعمال کند . یا به راحتی بدون اینکه برخی اقدامات انجام شود، خود را کنترل کند.

 در یک روش بسیار ساده، فردی که گرایشهای تهاجمی دارد، می تواند خود را با دور کردن  از محل وقوع جایی که این تمایلات ممکن است نمایش داده شود، کنترل  کند. به عنوان مثال، در یک سبقت گرفتن خطرآفرین در جاده ، راننده دو گزینه دارد: او می تواند به راحتی مسیر خود را ادامه دهد  یا به علت خشم ناشی از خطرتصادف درگیری فیزیکی داشته باشد. در انتخاب گزینه ادامه دادن به مسیر که خود را به لحاظ جسمی از درگیری دور نگه می دارد، در واقع او توانسته کنترل خودش را به دست گیرد.

 کنترل خود اغلب به یک ویژگی مغزی مربوط میشود چون می توان آن را به عنوان کنترل ذهنی ویا روانی نشان داد. هنگامی که کنترل خود در قلمرو ذهن اجرا می شود، انضباط ذهنی به اجرا در می آید. در حین  رژیم غذایی، کنترل ذهنی بسیار موثر است، چون ذهن باید این واقعیت که بدن باید مصرف مواد غذایی را کنترل کند را دایما برای خودش تکرار کند. با این حال، کنترل ذهنی به تنهایی کار نمی کند و باید با کنترل فیزیکی همراه باشد. در مثال رژیم غذایی، اگر چه ذهن می گوید "نه"، ولی دست ها و دهان هنوز هم ممکن است برای غذا خوردن امادگی داشته باشند ! در این موارد، محدودیت ذهنی باید بسیار قوی باشد تا بتواند بر فعالیتها و حرکات فیزیکی غلبه کند.

احساسات هیجاناتی هستند که به راحتی بوجود می آیند. فرد با کنترل خود می تواند بر این احساسات تمرکز کند  هرچند که این جلوگیری ها و خود داری ها باعث بکارگیری احساسات منفی  شود. احساسات مثبت برای بشر خیلی خوب است و از این رو نباید سرکوب شوند (مگر اینکه به احساسات دیگران آسیب برساند). به عنوان مثال، نتیجه اشتیاق برای امتحان یا انجام کاری,  یک احساس و تاثیر مثبتی برای فردی بوجود می آورد که آن را به خوبی انجام داده است، اما ممکن است بر فردی  که ضعیف عمل کرده ، تاثیر منفی بگذارد. از این رو، ممکن است نشان دادن احساسات را به شکلی محتاطانه تا رسیدن به زمان مناسب ، یعنی عدم حضور دوستی که به دلیل عملکرد ضعیف ممکن است احساس افسردگی کند، کنترل نماید. خود کنترلی احساسی زمانی بوجود می آید که فرد احساسات خود را نگه دارد و آنها را بیان نکند.

احساسات از درون کنترل می شوند. اغلب زمان ها،  احساسات به سرعت نقش خود را بدون آن که انتظار داشته باشیم که مغز واکنش نشان دهد، بازی می کنند و بدین ترتیب کنترل خود بر احساسات برای فرد دشوار می شود. به ندرت کودکان (و بزرگسالان) قادر به چنین خود کنترلی ای هستند. قبل از انجام هر کاری سطح بالایی از بلوغ  برای فکر کردن مورد نیاز است.

انواع کنترل خود که در بالا ذکر شده است، به هم متصل هستند و بصورت ذهنی، جسمی و احساسی به به دنبال هم کار می کنند. هر شکل کنترل خود مثل یک مثلث با سه زاویه کلیدی است. این را می توان از طریق چند نمونه نشان داد:

  1. دزد هنگامی که قربانیش او را دید، او را به قتل نرساند  . در اینجا، "به قتل نرساندن" ، کنترل خود از لحاظ فیزیکی است؛ ذهنش  او را هدایت کرد  که این عمل مرگبار را انجام ندهد ، این همان "کنترل خود از لحاظ روانی " است؛ و نشان ندادن سرخوردگی  "کنترل خود از لحاظ احساسی" است.
  2. یک کودک هنگامی که دوستش به او ضربه زد، تلافی نکرد. هنگامی که در مورد این کارش از اوسوال کردیم ، پاسخ داد: "عقل من به من گفت که این کار را نکن". این عقب نشینی به وضوح ارتباط بین ذهن و عمل را نشان می دهد. در نتیجه با سازماندهی این واقعیت، کنترل خود از لحاظ ذهنی می تواند کنترل خود از لحاظ فیزیکی را تسهیل کند.
  3. احساسات بیش از حد می تواند یک فرد را ضعیف کند و کنترل این احساسات می تواند به کنترل و نظارت روی ذهن کمک کند. احساس خستگی پیامی را به مغز می فرستد تا به لحاظ منطقی و نه عاطفی فکر کند. از این رو، گر چه اشکال مختلفی از کنترل خود وجود دارد ، اما می توان آنها را بصورت مستقل یا وابسته به یکدیگر استفاده کرد.

ترجمه و تنظیم: نیکو تبرائی- روانشناس